عصر خونین تالقان
عبدالحمید عبدالحمید


 -  تخار

ساعات آخر نخستین روز هفته، صدای انفجاری در مقر ولایت تخار دانه درشت ها را آماج قرار داد. تالقان که از جمله امن ترین مراکز ولایات به شمار می رفت، از دو هفته بدین سو، ظاهراً در پی حملات شبانه‏ي گارد خاص آمریکا به روستایی در 6 کیلو متری شهر تالقان چهره عوض کرد و این شهر شاهد برگزاری تظاهرات خشن و شبیه به شورش بود. این مظاهره‏ي دو روزه با از دست دادن 12 نفر از همشهریان ما در ازای قتل چهار نفر در روستای گاومالی و جراحات ده ها نفر دیگر انجامید و خسارات هنگفتی نیز به تأسیسات دولتی و اشخاص حقیقی به جا گذاشت و در نهایت منجر به صدور قطعنامه‏ای شد که درآن، گردانندگان مظاهره،‌ خواستار برکناری سه تن از مقامات محلی ولایت تخار(والی،‌ ق امنیه و رییس امنیت ملی) شدند و در ضمن اولتیماتومی نیز صادر کردند مبنی بر این که دولت مرکزی به خواست های شان ترتیب اثر دهد. در پی این تظاهرات هیأتی از کابل به ریاست شهزاده مسعود از مشاوران رییس جمهور غرض بررسی قضیه به ولایت تخار آمد و هنوز نقش قدم هیأت از جاده های تالقان محو نشده بود که خواست مظاهره چیان به گونه‏ي‌ دیگر در تالقان اتفاق افتید و این بار دشمنان سرسخت طالبان را هدف قرار داد و چه دقیق.

صداها در شهر می پیچند: جنرال داوود داوود و جنرال شاه جهان نوری شهید شدند امری که به سادگی نمی توان پذیرفت.‌

جنرال داوود داوود که بعد از نشست امنیتی با مقامات ولایت کندز راجع به برنامه‏ي عملیاتی شان علیه شورشیان در کندز صحبت می کرد این بار با متانت از قوت حمله صحبت کرد و نشست امنیتی اش را برای هماهنگی اردوی ملی،‌ پولیس ملی،‌ نظم عامه و سایر بخش ها در قسمت سرعت حمله وانمود کرد و برای همین منظور وارد شهرتالقان - پایگاه مقاومتش در برابر آنانی که اینک به دنبال تسریع عملیات علیه آنان طرح می ریزد و با سایر بخش ها به رایزنی می پردازد و تصمیم می گیرد،‌گردید. بعد از ختم جلسه که در آن تعدادی از مقامات امنیتی محلی،‌ شخص والی ولایت،‌ نماینده گانی از شورای ولایتی و ... حضور داشتند،‌ هنگام خروج از دهلیز پایین تعمیر ولایت مورد آماج قرار گرفتند و یکجا با مولانا شاه جهان نوری قوماندان امنیه‏ي‌ تخار و از همرزمان ژنرال داوود علیه طالبان شهید شدند.

مرگ این دو افسر کارکشته پرسش های زیادی را هم اکنون در ذهن ها زنده می کند، عمده ترین پرسش ها را علل مرگ احتوا می کند: انتحار؟ انفجار؟ یا اصابت گلوله؟

پاسخ گفتن به سه علت بالا اکنون دشوار به نظر می رسد،‌ زمان می برد تا زوایای تاریک این حملة‌ بدفرجام را روشن کرد. گزارش ها حاکی از انتحار با استفاده از یونیفرم پولیس است، اما آنچه که تعجب بر انگیز است تحلیل های آگاهان امور سیاسی راجع به قضیه است؛ ما بسیار عادت کرده ایم تا بشنویم که سخنگوی نا معلوم طالبان از کجا چه می گوید تا مسیر دیدگاه هایمان را برمبنای گفته های یک شخص نامعلوم سمت و سو بدهیم و از همه جالب این که اغلباً پذیرش بار مسوولیت این چنین فجایع از سوی طالبان،‌ کارشناسان و تحلیلگران و حتا مسوولین مارا از تحقیق دقیق بی نیاز می سازد چنانچه که در مورد مولانای سیدخیلی فرمانده امنیه‏ي‌ پیشین کندز و خان محمد فرمانده امنیه‏ي‌ پیشین ولایت کندهار شاهد بودیم و این قناعت از سر بی مسوولیتی دستان خونریز دیگران را از آستین دراز می کند تا به نام طالب مهره چینی کند و بعد با اشتراک در عزا، دهل همدلی بزند.

پاسخ هرچه باشد، هم اکنون خالی از سه گزینه نخواهد بود:

نخست: سوای چشم دید واقعیت های محصول حادثه از شفاخانه‏ي‌ ولایتی تخار،‌ انگشت تحلیل گران کابل نشین به سوی طالبان یا برادران ناراضی دولت افغانستان،‌ القاعده،‌ و آی اس آی نشانه رفته است. این تحلیلگران که اغلب از موضع انتقادی نسبت به پروسه‏ي ‌مصالحه با طالبان نگاه می کنند،‌ دولت افغانستان را عامل این گونه حادثات می دانند. آنان بدین باور اند که ژنرال داوود و یا هر شخصیت دیگری که صدای مخالفتش با طالبان استوارتر و موقفش در برابر این برادران نظام ثابت تر باشد،‌ سرنوشتی بهتر از این شخصیت ها نخواهد داشت. آنان رد اعطای تقدیرنامه از سوی رییس جمهور را به مرحوم شهید سیدخیلی به پاس گسترش چتر امنیتی در ولایت کندز و اخیراً احضار شهید ژنرال داوود به کاخ ریاست جمهوری را و ... علت های میدانند که دست دولت را در عقب این گونه حادثات نشان می دهد.

دو: نزدیکی حادثه‏ي المناک عصر خونین تالقان با انگیزه های شورش گران دو هفته قبل در تالقان سوء ظن های را به وجود می آورد،‌ از همین حالا بگومگوهای فراوانی وجود دارند که این حادثه انتحاری نه؛‌ بلکه ماین جا سازی شده ای بوده است که منجر به شهادت مهره های درشت قوای پولیس در شمال و شمالشرق کشور گردید، اگر تحلیل آنانی که طالبان را در عقب این قضایا می بینند،‌ درست از آب در بیاید،‌ بیانگر مهارت دشمنان افغانستان سوای حذف شخصیت های مطرح امنیتی،‌ ایجادگر درزهای منحط قومی به ولایتی می شود که متأسفانه خواست و اصرار عده‏ای در این ولایت برهمان مبنا استوار بود و این خواست در شعارهای روزهای مظاهره و در قطعنامه‏ي ‌صادره از سوی عاملان مظاهره به خوبی هویدا بود. بهره برداری از فرصت پیش آورده شده به وسیلة‌مظاهره چیان،‌ نشانه‏ي قوت و توانایی های دشمن در امر گسست جامعه نیز خواهد شد که به نفع هیچ کس نخواهد بود؛ ولی اگر تحقیقات در این راستا به مسیری هدایت شوند که هر نوع دست داشتن طالبان را منتفی ثابت نماید،- چنانچه گفته می شود که در محل انفجار،‌ بم جا سازی شده بود و نیز بدن شهدا شاهد اصابت گلوله ها اند- در آن صورت متأسفانه این خون های ریخته شده دامان عاملان مظاهره را نیز خواهد آلود چیزی که نباید انتظارش را داشت.

سه: صحبت های جناب والی چندساعت بعد از حادثه، بر غموض و پیچیدگی موضوع افزود. والی تخار در نخستین صحبت هایش - که زمزمه های نیز راجع به شهادت او وجود داشت- از توجه لازم در امر پوشش امنیتی این جلسه یاد آور شد او اما ورود دشمن (انتحارکننده یا انفجار دهنده)‌را یکجا با کاروان میهمانان - به صراحت-  رد نکرد؛ و گفت که تحقیقات در روزهای آتی جوانب قضیه را روشن خواهد کرد. اما پیام والی ولایت به مردم تخار، در بطن خود اندوهی را حمل می کرد که از هارمونی صدای والی به خوبی هویدا بود او خود را مرهون محبت های مردمی به قول او با عزت تخار دانست و شهادت دو تن از یارانش را به مردم عزت مند تخار تسلیت گفت.

به هرحال آن چه به دست می آید،‌ به فراموشی سپردن این قضیه از سوی مسوولین است و اگر چنین شد چنانکه بارها شده است،‌ تاریخ حافظه یی دارد ژرف و بی نهایت ژرف.


May 30th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
بیانات، پیامها و گزارشها